رهنمود های مدیریتی قرآن
1- رهنمودهای مدیریتی در سور علق، مزمل و مدثر
1/1- مدیریت اسلامی و سوره علق
همچنان که می دانید بعثت پیامبر اسلام (ص) و آغاز پست رسالتی ایشان، با نزول این سوره همراه است.«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ» (سوره علق 4-2)
نبوت سیدالانبیاء و المرسلین بعنوان عالیترین سطح مدیریت اسلامی است و حوزه سازمانی و فعالیت آن، کل عالم خلقت است. پس پیامبر باید با حوزه سازمانی خود آشنا شود؛ لذا فرمان سیر و سلوک و مطالعه شهودی عالم خلقت با فرمان «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» صادر می شود که صدور فرمان، بیانگر عین تحقق است.
این قرائت، قرائت شهودی است و قرائت مکتوب نیست آنگونه که در احادیث مشهور که فاقد سند معتبر است و منشأ اسرائیلی دارد؛ آمده است. (1)
آیه فوق نشان می دهد با توجه به قید «باسم ربک الذی خلق» متعلق و موضوع قرائت، کل مخلوقات خدا، «آفاق و انفس» است؛ یعنی خداوند متعال، پیامبر خود را طی یک جریان شهودی، در عالم خلقت و ملکوت هستی سیر می دهد تا او با حقیقت حوزه سازمانی فعالیت خود آشنا شود و حقیقت آفاق و انفس و ملکوت را ببیند، سیری که در مورد سایر پیامبران نیز در آغاز بعثت شان مطرح بود، از جمله در مورد حضرت ابراهیم در قرآن آمده است:
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (انعام / 75)
«و مثل آن ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم ارائه می دهیم به جهات متعدد از جمله اینکه از زمره یقین کنندگان باشد.»
خداوند در ابتدای بعثت انبیاء، ظاهر و باطن عالم را به آنها نشان می دهد تا در رسالت و اعمال مدیریت الهی خویش بر مبنای این علم به نحو احسن به ایفای نقش بپردازند.
1/1/1- مطالعه شهودی سازمان
این عالم خلقت که حوزه سازمانی مدیریت پیامبر خدا است، چگونه است؟می گوید یک ظاهری دارد و یک باطنی:
- ظاهر عالم آن چیزی است که چشم مادی می بیند،
- باطن عالم هم ماهیت کلیه اشیاء است که همگی گوش به فرمان خدا هستند و او را تسبیح می کنند:
«وَ إن مِنْ شَیءُ إلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (اسراء / 44) «هیچ موجودی نیست جز آنکه خدا را بهمراه ستایش، از هر گونه نقصی تنزیه می کند.»
این مطالعه شهودی از سازمان تحت مدیریت خویش، نخستین مسأله در جریان انتصاب هر مدیر اسلامی است و پیامبر خدا در مقام مدیریت ارشد الهی با آن آشنا شد.
2/1/1- آشنائی با تاریخچه مدیریت سازمان
دومین مسأله در انتصاب مدیر آن است که او باید سابقه مدیریتهای این سازمان و فعالیتهای آنها را بداند. لذا خداوند حکیم فرمان و قرائت دومی را صادر می نماید:«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ عَلَّمَ بِالقَلَم» (سوره علق)
«بخوان (کتاب تشریع را) در حالیکه پروردگارت اکرم است آنکه با قلم آموخت، آنکه به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.»
رب کریم، رب خالق است، و رب اکرم رب معلم است و اشرفیت با علم است و بصیرت:
«مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ الَّذِی خَلَقَکَ» (6-7 انفطار)
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ...» (1-3 الرحمن)
ای پیامبر ! کتاب تشریع را بخوان و با تعلیماتی که خداوند عالم از اول خلقت به انبیاء داده است و با برنامه های آنان برای امتهایشان آشنا شو. (پس قرائت قبلی، ناظر به «کتاب تکوین» بود و این قرائت ناظر به «کتاب تشریع»)
در این مرحله، خداوند اجمالاً جریانات و وقایع رخ داده در سلسله انبیاء و علل ظهور شریعت های جدید و اقتضائات زمان پیامبران گذشته را به رسول اکرم (ص) با مطالعه شهودی و سیر ملکوتی در حقیقت تاریخ انبیاء آموزش می دهد.
پیامبر خدا بطور کلی (2) از برنامه ها و واقعیتهای زمان پیامبران از آدم تا قبل از خود، خصوصاً پیامبران اولوالعزم مطلع می شود و عکس العمل جهان بشر در برابر دعوت انبیاء را به شهود ملاحظه می کند و براساس این معرفت به سیره انبیاء، برنامه هدایت و رسالت خود را آغاز می کند.
پس شیوه الهی در ارسال پیامبران بعنوان مدیریت جامعه بشری بدین گونه است که خداوند سبحان ابتدا حقیقت عالم و زمین و زمان و وجود انسانها را به آنها نشان می داد و بعد هم تاریخچه و سابقه مدیریتی آن را که:
- چه مدیرانی الهی سابقاً فعالیت کرده اند؟
- جریان مدیریت و شرح وظائف و نتایج کار آنها چه بوده است؟
اینها همه پیامهای مدیریتی است که از نخستین آیات نازل شده به پیامبر برداشت می شود.
2/1- مدیریت اسلامی و سوره مزمل
بعد از آن نصب الهی، پیامبر خدا سخت در اندیشه چگونگی آغاز مدیریت خود سر در گریبان است که ناگاه شب بعد از بعثت، سوره مزمل (3) نازل می شود: (که اساساً عنوان سوره عنوان مدیریتی است)«یا أیَّها المُزَّمِل قُم. اللیل...»
«ای کسی که با بزرگواری و قبول زحمت، بار سنگین رسالت سیدالانبیائی را بدوش گرفته ای، شب را برخیز...»
یعنی خداوند به مدیریت اسلامی تازه مسئولیت قبول کرده، دستور می فرماید که «رسالت را از خود شروع کن».
لذا پیامبر اسلام حدود سه سال، حالت نیمه انزوا در پیش می گیرد و ضمن شروع کار به صورت نیمه رسمی، آمادگی هایی برای خودش حاصل می کند.
پس از آنکه پیامبر خدا به روحیات و شرایط خویش در قالب قیام در شب و ترتیل قرآن همت گماشت، سوره مدثر نازل شد:
3/1- مدیریت اسلامی و سوره مدثر
«یا أیُّها المُدَّثِّر قُم فَاَنذِر» (4)«ای کسی که عبا بر سر کشیده ای و در انزوا بسر می بری بپا خیز پس مردم را انذار بده...»
یعنی حالا وقت آن رسیده است که پیامبر خدا رسالت خود را به طور رسمی آغاز کند و در سطح وسیع به حرکت خود ادامه دهد.
اینها همه درس و الگوی مدیریتی برای ما است. حالا بگذریم که خداوند از کودکی پیامبر را تحت نظر گرفته تا برای این پست آماده کند.
معنایش این است که ما باید برای مدیریت در سطوح مختلف و در حوزه های مختلف، سالها برنامه ریزی کنیم و افرادی را که کاندید پست های مدیریتی هستند، از سالها پیش تعیین کنیم و تحت تربیت قرار دهیم نه اینکه براحتی و بدون بستر سازی، افراد، مدیران قسمتهای مختلف نظام بشوند بدون اینکه از حداقل ویژگیهای ضروری آن برخوردار باشند.
حتی در سبکهای مدیریت غربی که براساس عقل ناقص بشری طراحی شده اند، بعضاً برنامه های جامع و مرحله بندی شده برای تربیت و گزینش مدیران حوزه های مختلف طراحی می شود حال آنکه در این باره ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
امروزه برخی از کشورها (ژاپن)، این تنبهات را پیدا کرده اند و مدیریتها را از چند سال قبل معین می کنند و آن افراد به عنوان کار آموز در کنار مدیران فعلی قرار می گیرند تا با حوزه و مسائل مدیریت آینده خود آشنا شوند.
حتی در برخی ادیان - مثل یهود - مسأله شاگرد پروری بعنوان یک اصل وجود دارد و باعث پیشرفت آنهاست. معروف است که هر تاجر یهودی چهار تا شاگرد دارد که آنها را برای آینده تربیت می کند.
2- مدیریت فرهنگی و رهنمود قرآن
قرآن کریم در مورد مدیریت فرهنگی جامعه اسلامی، این موضوع را در سوره علق، مزمل و مدثر بسیار صریح و روشن تذکر می دهد اما به این سور با نگرش مدیریتی به عنایت نشده است.در آیه ای که به آیه نَفر (کوچ کردن) مشهور است خداوند حکیم می فرماید:
«وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (توبه / 122)
«اینگونه نباید باشد که همه مؤمنان به جبهه بروند پس چرا از هر گروه بزرگی، دسته ای از آنان (بسوی مدینه یا حوزه های علمیه) کوچ نمی کنند تا در امر دین خدا عمیقاً فقیه شوند و تا قومشان را آگاهی و هشدار دهند آنگاه که بسویشان باز می گردند و شاید که آنان هشیار شده (از عواقب شوم ضعف فکری و اخلاقی و ارزشی) احتیاط پیشه کنند.»
ما در مدیریت فرهنگی نظام، نیاز به مجتهدین عالم به زمان فراوانی داریم و این نیاز در تمام زمینه ها وجود دارد. اولین جایی که اسلامیت نظام در آن تجلی پیدا می کند، مجلس قانونگذاری است و برای نیل به این هدف باید اکثریت نمایندگان مجلس، «مجتهد» و علاوه بر آن «عالم به زمان» باشند و نیز هر کدام در حوزه مخصوص به خود «تخصیص» داشته باشند. اگر اینگونه بود، رأی آنها مشروع و مرضی خداست.
علاوه بر آن وزیران و سایر مسئولین نیز باید مجتهد باشند: با این توجه مسئولین تراز اول (ولی فقیه، و رؤسای سه گانه) به طریق اولی باید این شرط را دارا باشند.
برای نیل به این مرحله باید برنامه های میان مدت و بلند مدت طراحی بشود تا بعد از چند دهه نظام را به مرحله ای برسانیم که مسئولین تراز اول و وزیران و نمایندگان مجلس، خصوصاً، و از سطح مدیران کل به بالا، عموماً، همه «مجتهد و عالم به زمان» باشند!
پس اگر امروز وضعیتی غیر از این حاکم است بایستی از باب اضطرار و اکل میته تلقی گردد و در رفع آن اقدامات حکیمانه صورت پذیرد.
تحقق این مسأله، نیاز به برنامه ریزی دقیق و حساب شده دارد و نظام آموزشی و گزینشی خاص خود را می طلبد.
آیه نفر تصریح می کند که باید از هر منطقه به تعداد لازم و کافی از افراد مستعد، جذب حوزه شوند، مجتهد شوند و به آن مناطق برگردند.
این آیه شریفه، وضعیت نظام ایده آل تربیت مجتهد اسلامی است که ما هنوز این سیاست ها را در حوزه های علمیه بکار نگرفته ایم.
در وضعیت فعلی، مدیران باید بکوشند به قدر وسع در فهم قرآن معرفت یافته، علم به زمان پیدا کنند و در یک رشته مرتبط با حوزه کاری خویش هم تخصص لازم را کسب نمایند.
این تکلیف شرعی ماست که به قدر وسع خود و حتی با برنامه ریزی شخصی، در فهم و اعتلای فرهنگی قرآنی هم از نظر معرفتی و هم از نظر کارکردهای اخلاقی و معنوی تلاش شخصی کنیم، یک برنامه هم نظام اسلامی دارد که باید بستر سازی کند. اینها تذکراتی است که در باب بستر سازی برای تربیت مدیر در اوائل سور علق، مزمل و مدثر آمده است.
علاوه بر این آیات، آیات دیگری از قرآن نیز به صراحت از جمله شرائط ضروری اعمال مدیریت اسلامی را تمسیک به قرآن ذکر می کند و آن عبارتست از:
«فهم صحیح قرآن و بالاتر از آن عزم قاطع برای تحقق مفاهیم و دستورات قرآن»
«وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلاَهَ إِنَّا لاَنُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ» (اعراف / 170)
«و کسانی که کتاب خدا را با قوت و عزم قاطع بدست می گیرند تا عمل کنند، در حالیکه نماز را به پای داشته اند (آنان مصلح اند) و براستی ما پاداش مصلحان را ضایع نمی کنیم.»
لذا ما باید «مطلوبها و اهداف» در تربیت مدیریت اسلامی را در حوزه ها و سطوح های گوناگون مشخص کرده و راهکارهای رسیدن به آن و نیز سیستم آموزشی مورد نیاز آنرا طراحی کنیم و سپس با برنامه ریزیِ مرحله بندی شده، اجرای آن شرایط مطلوب را محقق سازیم.
پی نوشت ها :
1- رک تفسیر المیزان و نمونه، نورالثقلین، الدر المنثور ذیل سوره علق.
2- اینکه اجمالاً و بطور کلی گفته شد، به جهت آیاتی است که علم تفصیلی به حوادث انبیاء را خداوند با نزول تدریجی قرآن کریم به پیامبر تعلیم می دهد: «ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا» «نه شما و نه قوم شما قبل از نزول آیات به این اخبار اطلاع نداشتید» (هود / 49)
3- سوره 73 قرآن کریم است که در آیات نخستین آن دستورهایی از قبیل تهجد و تلاوت قرآن و... به پیامبر داده شده است. مزمل از باب «زمل» به معنای ثقل و سنگینی حاصل از فشار و کار و مسؤلیت می باشد. «مزمل» باب تفعل است و مفهوم «تکلف و رنج و سختی را» مجدداً افاده می کند پس معنای «مزمل» چنین می شود: «کسی که بار سنگین مسؤلیت را با تحمل رنج و سختی برعهده گرفته است.»
4- سوره 74 قرآن کریم است که در آیات نخستین آن دستورهایی مبنی بر انذار مردم و... به پیامبر داده شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}